به گزارش ایسنا، به مناسبت گذشت ۱۲۱ سال از روز تولد «اف. اسکات فیتزجرالد» گزارشی از «ایندیپندنت» را که درباره سالهای پایانی عمر نویسنده «گتسبی بزرگ» و مرگ تلخ او در گمنامی نوشته شده، مرور میکنیم.
آرامگاه ابدی «اسکات فیتزجرالد» فرسنگها با دوران شکوفایی عصر جَز و زمان نگارش رمان مشهور «گتسبی بزرگ» فاصله دارد. نویسنده طلایهدار دوران جَز نباید در حومه تجاری شهر واشنگتن دفن میشد؛ تپههای هالیوود که سالهای پایانی و تلخ زندگیاش را در آن سپری کرد، پایینشهر منهتن یا حتی قبرستان بزرگ «پرلاشز» پاریس، جای بهتری برای آرمیدن «فیتزجرالد» بود.
این نویسنده مطرح آمریکایی حال در حومه شهر واشنگتن، در میان ساختمانهای اداری و مرکزهای خرید بزرگ، در قبرستانی که بین خط راهآهن و بزرگراهی ششبانده واقع شده، دفن شده است.
قبرستانی که در حیاط کلیسای کاتولیک «سن مری» در راکویل مریلند واقع شده، جایی است که قبر «فیتزجرالد» را در آغوش گرفته. در دورانی که اتومبیل تا این حد نقش پررنگی در زندگی انسانها نداشت، راکویل روستایی کوچک در حومه واشنگتن بود. قدمت کلیسای «سن مری» به سال ۱۸۱۷ برمیگردد، یعنی زمانی که آمریکا ۴۰ سال داشت. امروز اما اینجا در هیاهوی زندگی مدرن آمریکایی گم شده و به ناکجاآبادی گمنام بدل شده است.
وقتی وارد گورستان میشوید، پیدا کردن قبر «اسکات فیتزجرالد» و همسرش «زلدا»، چندان سخت نیست. شاید انتظار دیدن دستهگلی تازه را روی این قبر داشته باشید، اما تنها چیزهایی که اینجا به چشم میخورد، بطری نوشیدنی و تلی از سکه است؛ چیزهایی که نویسنده «گتسبی بزرگ» پیش از مرگ بسیار به آن نیازمند بود.
«فیتزجرالد» در زمان مرگش در سال ۱۹۴۰، دچار فقر و گمنامی بود اما با گذشت چندین دهه، آمریکا با ساخت اقتباسهایی از رمان برجسته او نامش را دوباره به اوج رساند. فیلم سینمایی «گتسبی بزرگ» که سال ۲۰۱۳ توسط «باز لورمن» ساخته شد و ستارههایی چون «لئوناردو دیکاپریو» و «کری مولیگان» در آن ایفای نقش کردند، باعث شد رمان «فیتزجرالد» باز هم به فهرست پرفروشترین آثار ادبیات داستانی بازگردد.
کمتر از یک سال پس از اکران فیلم اقتباسی «گتسبی بزرگ»، قبر نویسنده این رمان معروف به جاذبه جدید گردشگری تبدیل شد. هزاران گردشگر از سراسر جهان با تماشای فیلم «گتسبی بزرگ» و پس از نمایش آن در افتتاحیه جشنواره کن، به قبرستان شهر راکویل رفته و با سنگ قبر «فیتزجرالد» که جمله پایانی «گتسبی بزرگ» نیز روی آن نقش بسته، عکس یادگاری گرفتند.
رمانهای کمی مثل «گتسبی بزرگ» خواننده را اینچنین در فضای ماوراءطبیعی خود درگیر میکنند. زندگی «جی. گتسبی» استعارهای از خودسازی ملی آمریکاییها و همچنین پوچی رویای آمریکایی است. این کتاب میگوید که زندگی چیزی فراتر از پول و ثروت است و این دوران اوج همچون عصر جَز روزی به پایان میرسد.
اما مسلما ذهن «فیتزجرالد» در زمان نگارش این رمان، کمترین نزدیکی را به این ایده داشته. او قصد داشت قصهای بگوید و خود را آماده چنین کاری میدید: «قدرتی عظیم در خودم حس میکنم، بیشتر از هر زمان دیگری.» او این جملات را سال ۱۹۲۴ برای ناشرش نوشت و نتیجه تلاشهایش رمانی شد روان و غنایی که خواندنش آسان است و فراموش کردنش، دشوار.
طبق آمار، تنها در سال ۲۰۱۳، ۷۵۰ هزار جلد از این کتاب در آمریکا به فروش رسیده. «گتسبی بزرگ» یکی از آثاری است که دانشآموزان و دانشجویان آمریکایی ملزم به مطالعه آن در زمان تحصیل خود هستند.
«اسکات فیتزجرالد» در زمان مرگ، خود را فردی شکستخورده میدید. به مشروبات الکلی معتاد شده، ورشکسته بود و تنها به نوشتن فیلمنامههای دمدستی هالیوودی میپرداخت. زندگیاش با «زلدا» از هم پاشیده بود و پزشکها بیماری «زلدا» را شیزوفرنی تشخیص داده بودند.
خانواده «فیتزجرالد» اهل راکویل بودند و با وجود اینکه او هرگز آنجا زندگی نکرده بود، تصمیم گرفتند جسدش را در مقبره خانوادگیشان در گورستان کلیسای «سن مری» دفن کنند. اما چون «فیتزجرالد» کاتولیکی معتقد و پایبند نبود، کلیسا درخواست آنها را رد کرد و گفت: «کتابهای او مشکلدار هستند.»
بنابراین آقای نویسنده را در قبرستانی در نزدیکی گورستان راکویل دفن کردند. تنها چند نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند و کشیش پروتستانی که کارها را انجام میداد، از هویت «فیتزجرالد» خبر نداشت. این صحنه درست شبیه مراسم خاکسپاری «جی. گتسبی» ـ شخصیت اصلی داستان «گتسبی بزرگ» ـ است که حتی یک نفر از صدها دوست او که در جشنهای بزرگ عمارت اعیانیاش شرکت میکردند، او را تا خانه ابدی همراهی نکردند.
هشت سال بعد از آن «زلدا» هم به «اسکات» پیوست و در سال ۱۹۷۵ باقیمانده جسد هر دو به گورستان «سن مری» منتقل شد.
«فرانسیس اسکات کی. فیتزجرالد» متولد ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶، نویسنده آمریکایی رمان، فیلمنامه و داستانهای کوتاه بود که روز ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰ در سن ۴۴ سالگی درگذشت. «فیتزجرالد» که به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم شناخته میشود، یکی از اعضای «نسل گمشده» دهه ۱۹۲۰ آمریکا محسوب میشود.
او در «سنت پاول مینوستا» در خانوادهای کاتولیک و ایرلندی از طبقه متوسط به دنیا آمد. خانواده «فیتزجرالد» سه ماه پیش از تولد «اسکات»، دو فرزند دخترشان را از دست دادند، به همین دلیل نام یکی از دختران ـ «لوییس اسکات» ـ را روی این پسر تازه متولدشده گذاشتند.
«اسکات فیتزجرالد» در اینباره گفته است: «مادرم سه ماه قبل از به دنیا آمدن من دو فرزند دیگرش را از دست داد. فکر میکنم از همان زمان من یک نویسنده شدم.»
«فیتزجرالد» از ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۱ در سیرکاوز و پس از آن در سالهای ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۸ در بوفالو واقع در نیویورک زندگی کرد و در همانجا وارد آکادمی «ناردین» شد. هنگامی که پدرش از کمپانی «پراکتر و گامبل» اخراج شد، خانوادهاش به مینسوتا بازگشت و «اسکات» وارد آکادمی «سنت پائول» شد.
در ۱۳ سالگی بود که نخستین رمان کارآگاهی خود را در روزنامه مدرسه به چاپ رساند. نویسنده «گتسبی بزرگ» در ۱۶ سالگی برای کوتاهی در درس خواندن از آکادمی «سنت پاول» اخراج شد. سپس به مدرسه «نیومن» رفت و در سال ۱۹۱۳ وارد دانشگاه «پرینستون» شد.
«فیتزجرالد» نیمه دوم دهه ۱۹۳۰ را در سینمای هالیوود سپری کرد و بر روی اقتباس داستانهای کوتاه کار میکرد. او در پنجمین و آخرین رمانش «عشق آخرین مقتدر» داستان زندگی «اروینگ تالبرگ» ـ تهیهکننده ثروتمند دنیای سینما ـ را روایت کرده است.
او در طول عمرش چهار رمان نوشته است که «این سوی بهشت»، «لطیف است شب» و شاهکار کلاسیک «گتسبی بزرگ» از آن جملهاند. بین سالهای ۱۹۲۶ و ۲۰۰۷ شش فیلم سینمایی با اقتباس از «گتسبی بزرگ» ساخته شده است که «رابرت ردفورد» در یکی از آنها ایفای نقش کرده است. جدیدترین اقتباس سینمایی این رمان هم به کارگردانی «باز لورمن» در سال ۲۰۱۳ به روی پرده رفت. «لئوناردو دیکاپریو»، «کری مولیگان» و «توبی مگوایر» بازیگران اصلی این فیلم بودند که موفق به دریافت دو جایزه اسکار هم شد.
نظر شما